ضرورت جذب سرمايهگذاري مستقيم خارجي در صنعت ساختمان در دوره پساتحريم
مطابق آخرين آمار منتشر شده از سوي بانك مركزي، صنعت ساختمان 9.8درصد از توليد ناخالص داخلي و 15.3درصد از اشتغال كشور را به خود اختصاص داده است. اين صنعت با رسالت توسعه فيزيكي زيرساختهاي عمراني كشور به عنوان يك صنعت زيربنائي مورد نياز كليه بخشهاي اقتصادي مي باشد.
پژوهشهاي علمي انجام شده در كشور نشان ميدهد صنعت ساختمان به دليل دارا بودن پيوند پيشين قوي با ساير بخشهاي اقتصاد به عنوان يكي از بخشهاي پيشران در اقتصاد ايران است به نحويكه ايجاد تحرك در صنعت ساختمان موجب حركت در بخشهاي وسيعي از اقتصاد ميشود، تحقيقات گوياي آن است كه رشد سرمايهگذاري در صنعت ساختمان موجب بهبود رشد اقتصادي كشور شده و بهبود شاخصهاي اشتغال را به دنبال خواهد داشت. محققان معتقدند در اقتصاد ايران، سرمايهگذاري در صنعت ساختمان بالاترين اثر نهايي بر رشد اقتصادي كشور را دارد. مطابق نظريات اقتصادي، سرمايه گذاري در صنعت ساختمان با تغيير سطح اشتغال و تقاضاي كل موجبات رشد اقتصادي را فراهم ميآورد(نظريه كينزي) و همچنين مطابق تئوري رشد نئوكلاسيكي سرمايهگذاري مسكوني با ارتقاء بهرهوري در اقتصاد باعث بهبود رشد اقتصادي ميشود. در عين حال تحقيقات نشان ميدهد سرمايهگذاري در صنعت ساختمان به ويژه در كشورهاي در حال توسعه به عنوان يك متغير وابسته مي تواند تابع رشد اقتصادي نيز باشد به عبارت ديگر برخي پژوهشگران به تاثير متقابل سرمايهگذاري در صنعت ساختمان و رشد اقتصادي معتقدند كه بسته به اقتصاد كشورهاي مختلف ممكن است يكي از دو پارامتر فوق در قالب متغير وابسته نمايان گردد.
براي كشورهاي در حال توسعه نظير ايران مطابق نظريه ميو[1] ميتوان انتظار داشت كه در مراحل توسعه اقتصادي سهم سرمايهگذاري مسكوني از توليد ناخالص داخلي ابتدا افزايش يافته و سپس به اوج خود رسيده و در مرحله توسعهيافتگي كاهش يابد؛ لذا ايران درحال حاضر ظرفيت بالائي جهت جذب سرمايهگذاري مسكوني دارد. تاثيري كه سرمايهگذاري گسترده انجام شده در صنعت ساختمان بر اقتصاد كشورهايي نظير امارات، سنگاپور، مالزي، تركيه، چين و همچنين آلمان و ژاپن در سالهاي پس از جنگ دوم جهاني گذاشته است غير قابل انكار ميباشد.
آنچه كه صنعت ساختمان را در طي 2سال اخير با چالش مواجه نموده است، همانا كاهش حجم سرمايهگذاري و كمبود منابع در اين بخش است كه باعث ركود در اين صنعت شده است. لذا با چشم انداز مطلوب مورد انتظار از دوره پساتحريم در عرصه سياسي و اراده دولت تدبير و اميد در توسعه تعاملات بين المللي و با عنايت به تجربه كشورهاي در حال توسعهي موفق؛ كه عدم تكافوي منابع پس انداز شده جهت نيازهاي سرمايهاي را از طريق جذب سرمايهگذاري مستقيم خارجي تامين مالي نموده اند؛ جذاب نمودن جريان ورود سرمايهگذاري مستقيم خارجي براي كليه بخشهاي اقتصاد به صورت عام و اعطاء مشوقهاي متمايز به منظور گرايش هرچه بيشتر سرمايهگذاري مستقيم خارجي به صنعت ساختمان به صورت خاص راهگشا خواهد بود.
مطابق گزارش آنكتاد در ژوئن 2015 سهم ايران از ورود سرمايهگذاري مستقيم خارجي در جهان تنها 0.17% (هفدهصدم درصد)؛ سهم از آسيا 0.4% و سهم از كشورهاي در حال توسعه 0.3% است؛ اين در حالي است كه ايران با دارابودن منابع سرشار طبيعي و انرژي ارزان؛ نيروي كار فراوان در سطوح مختلف تخصصي؛ شرايط اقليم متنوع و بازار بزرگ مصرف داخلي و دسترسي صادراتي مناسب؛ داراي پتانسيل بالقوه براي حضور سرمايههاي خارجي است.
كشور ما در زمينه ساخت بناهاي مسكوني، ساخت هتل، توسعه راه و راهآهن، ساخت مترو در كلانشهرها، ساخت شبكههاي فاضلاب شهري و صدها كلانپروژه عمراني و زيربنايي ديگر تشنه جذب سرمايه است. موضوعي كه در صورت تحقق، متعاقباً رشد اقتصادي و بهبود چشمگير در شاخصهاي اشتغال را در پي خواهد داشت. مطابق گزارش بانك جهاني از اقتصاد ايران در جولاي 2015، ورود سرمايهگذاري مستقيم خارجي در بخش ساختمان در ايران و اثر آن بر اشتغال ده برابر بيشتر از سرمايه گذاري در ساير حوزههاي اقتصاد است؛ ضمن آنكه صنعت ساختمان ماهواً طيف گستردهاي از نيروي كار اعم از نيروي با تحصيلات اندك و تخصص پائين تا نيروهاي تحصيلكرده و متخصص را در برمي گيرد.
در پايان با توجه به پيشران بودن صنعت ساختمان در زمينه تحقق رشد اقتصادي، انتظار مي رود حاكميت با درنظر گرفتن مشوقهاي مقرراتي، مالياتي، بيمهاي و نظاير ورود هرچه بيشتر سرمايهگذاري مستقيم خارجي به اين بخش را جذابتر نموده و با افزايش سهم صنعت ساختمان از سرمايه گذاري مستقيم خارجي موجبات رشد جهشي اشتغال در كشور را فراهم آورد. رويكردي كه مي تواند به مثابه يك كاتاليزور، كاهش دهنده زمان دستيابي كشور به رشد اقتصادي مطلوب باشد.
روزنامه دنياي اقتصاد 29/05/1394
[1] Mayo