دولت و ملت همدلی و هم زبانی انجمن صنفي كارفرمايان صنعت سيمان
 
طراحي سياست‌هاي زيست‌محيطي
طراحي سياست‌هاي زيست‌محيطي زهرا موسوي پژوهشگر اقتصاد رفتاري و دانشجوي دكتراي روانشناسي اقتصاد رفتاري يك حوزه مطالعاتي است كه نشان داده ميان فرضيه‌هاي اقتصاد متعارف درباره منطقي بودن انسان‌ها، خودخواه بودن آنها و ظرفيت نامحدود پردازش اطلاعات انسان‌ها با آنچه كه در دنياي واقعي اتفاق مي‌افتد، به‌صورتي سيستماتيك فاصله‌اي جدي وجود دارد.
1397/04/05
تحقيقات اقتصادي رفتاري نقش مهمي در اطلاع رساني به سياست‌گذاران در حوزه‌هاي بهداشت، بازار كار، بازار مصرف و امور مالي شخصي ايفا كرده‌اند. برخي از مراكزي كه به‌صورت متمركز اين حوزه دانشي را در اختيار سياستگذاران قرار مي‌دهند تا در طراحي سياست‌هاي كارآتر مورد استفاده قرار گيرد، مكانيسم‌هايي را براي اثرگذاري و تشويق مردم به مسائل زيست‌محيطي معرفي كرده‌اند كه در ادامه به تشريح آنها مي‌پردازيم. روش‌هاي مورد استفاده در تحقيقات اقتصاد رفتاري شامل آزمايشات آزمايشگاهي و ميداني است كه گاهي اوقات هزاران نفر را مورد تحليل و بررسي قرار مي‌دهد. مزاياي استفاده از چنين روش‌هايي اين است كه نتايج آنها توسط كساني كه متخصص نيستند هم به راحتي قابل تفسير است (به‌عنوان مثال، آنها نيازي به مدل‌سازي نظري پيچيده ندارند) و در عين حال، يك روش معتبر علمي براي آزمون اثربخشي، هزينه‌ها و پذيرش عمومي ابزارهاي سياستي نوآورانه است.
در حوزه محيط زيست، اقتصاد رفتاري مي‌تواند به دو طريق در سياست‌گذاري عمومي مورد استفاده قرار گيرد: (الف) بهبود هزينه-فايده با استفاده از ايجاد تغييرات روش‌شناختي در روش‌هاي قيمت‌گذاري غيربازاري و (ب) بهبود و ايجاد سازوكارهاي سياستي براي اثرگذاري بر رفتارهاي زيست‌محيطي.اكثريت تحقيقات اقتصاد رفتاري در سياست‌گذاري زيست محيطي در حال‌حاضر بر قيمت‌گذاري غيربازاري تمركز دارد. شايد مهم‌ترين بينش در اينجا مربوط به ارزيابي اقتصادي ريسك و سرمايه‌گذاري در پروژه‌هايي است كه هزينه‌ها و فايده‌هاي آنها در آينده دور اتفاق مي‌افتد. علاوه بر اين، اقتصاد رفتاري ماهيت مسائل مختلفي همچون سوگيري‌هاي تفكر را روشن كرده و نيز نشان داده است كه «تمايل به پذيرش» با «تمايل به پرداخت» موضوعات يكساني نيستند. اين موضوعات پيامدهاي مهمي براي ارزيابي كالاهاي غيربازاري دارد و در نتيجه مي‌تواند يك تنظيم بهينه براي سياست‌هاي سخت‌گيرانه‌اي باشد كه در حوزه محيط‌زيست استفاده مي‌شود. با اين حال ما در اين نوشتار بر كاربردهاي علوم رفتاري در طراحي سياست‌هاي مختلف مي‌پردازيم. به منظور اطمينان از اين موضوع كه سازوكارهاي هر سياست، تاثيرات موردنظر خود را به همراه دارد، به كاربست سياست‌هاي بيشتري نياز داريم تا بتوانيم به اين سوال پاسخ دهيم كه چگونه پاسخ‌ها و نگرش‌هاي افراد نسبت به يك موضوع زيست‌محيطي خاص از آنچه كه نظريات اقتصاد متعارف پيش‌بيني مي‌كنند، متفاوت است. اين موضوعي است كه به تازگي برخي از سياستگذاران در ايران نيز به آن به‌عنوان يك عامل بالقوه براي شناخت و بررسي بيشتر توجه كرده‌اند.
ناهنجاري‌هاي رفتاري را مي‌توان با عواملي نظير عقلانيت محدود، ريسك‌گريزي، تمايل به حفظ وضعيت موجود، صورت‌بندي شناختي، وابستگي به زمينه، حسابداري ذهني و مفاهيم ديگر توضيح داد. با اين حال پيامدهاي كامل سوگيري‌هاي مختلف همچنان نامشخص است و پيامدهاي ناشناخته‌اي ممكن است در طراحي و پياده‌سازي سياست‌ها داشته باشد. بينش‌هاي اقتصاد رفتاري به احتمال زياد به نفع سياست‌گذاري زيست‌محيطي است، زيرا انتخاب‌هايي كه دلالت‌هاي زيست‌محيطي قابل‌توجهي داشته باشد، پيامد مجموعه پيچيده‌اي از انگيزه‌هاست. در واقع، تصميمات مرتبط با موضوعات زيست‌‌محيطي اغلب نيازمند بررسي همه‌جانبه عوامل بيروني (مانند مسائل مالي)، دروني (مانند انگيزه‌هاي دروني) و اجتماعي (مانند هنجارها) است. نوشتار حاضر با هدف بيان برخي از پيامدهاي اصلي سياست‌ها در زيرمجموعه‌اي از حوزه‌هاي سياست‌گذاري خاص است كه در آن بسياري از اين نابهنجاري‌هاي آشكار اهميت دارند.
با توجه به آزمايش‌هاي آزمايشگاهي و ميداني انجام شده در سراسر دنيا، در نظر گرفتن ابعاد زير پيشنهاد مي‌شود:  آيا ارجاع و فشار همتايان مي‌تواند يك مكمل براي ابزارهاي سياست‌گذاري «سخت» باشد؟ به‌عنوان مثال آيا مي‌توان با ارائه اطلاعاتي در مورد مصرف انرژي در جامعه خانگي بر گزينه‌هاي مصرف تاثير گذاشت؟ شواهدي وجود دارد كه برخي از انواع درخواست‌هاي كم هزينه مي‌تواند به‌طور قابل‌توجهي بر رفتارهاي زيست‌محيطي نظير حفظ انرژي (مثلا نامه‌هايي به خانوارها نشان دهد كه مصرف انرژي آنها نسبت به ميانگين افراد محله آنها چگونه بوده است) تاثير بگذارد. در ابتدا جالب است بدانيد كه اين تجديدنظرها و تغييرات در نامه‌ها تاثيرات متفاوتي بر افراد گذاشته است، نسبت به حالتي كه اطلاعات مربوط به روند مصرف خود افراد به آنها ارائه شده است. حتي اگر قدر مطلق چنين اطلاعاتي بزرگ نباشد، ممكن است زماني با پيوستن به يك ابزار سياستي «سخت‌تر» در هنگام اجرا، مانند راه‌اندازي ابزارهاي اندازه‌گيري هوشمند، تاثير بسزايي داشته باشد، نسبت به حالتي كه در آن همان سياست «سخت» به تنهايي اجرا شده است.
آزمودن اين موضوع نياز به همكاري با وزارت نيرو و ارائه‌دهندگان برق دارد كه در چند سال آينده از اين چنين دستگاه‌هاي هوشمندي استفاده مي‌كنند.  آيا دولت‌ها مي‌توانند اقدامات جمعي از پايين به بالا را در مديريت منابع طبيعي تسهيل كنند؟ به‌عنوان مثال، آيا تسهيل گروه‌هاي ذي‌نفع در ميان كشاورزان مي‌تواند دستيابي به استانداردهاي كيفيت آب و ديگر اهداف زيست‌محيطي را تسهيل كند؟ يك آزمايش آموزنده مي‌تواند كارآيي يك برنامه مبتني بر وضع ماليات يا اعطاي يارانه يا اجازه مشروط انتشار آلاينده‌ها را در تركيبي با مداخلات نرم‌تر همچون به‌كارگيري مشوق‌هايي براي ايجاد داوطلبانه گروه‌هاي ذي‌نفع كه در آن كشاورزها و ديگر توليدكنندگان آلودگي مي‌توانند تعامل داشته و براي دستيابي به يك هدف مشترك با يكديگر كار كنند، مورد بررسي قرار دهد.  چگونه تاثير قيمت‌گذاري صرف محيط‌زيست از سطح قيمت‌گذاري متفاوت است؟ در حوزه ارتباطات از راه دور مشاهده شده است كه مردم در مقايسه با شرايطي كه «قيمت صفر» است با زماني كه قيمت‌ها بسيار پايين است، رفتار غيرمعمولي از خود نشان مي‌دهند. در زمينه موضوعات زيست‌محيطي، جالب خواهد بود كه شرايطي را ارزيابي كنيم كه در آن قيمت (با وجود كم بودن آن) اطلاعاتي در مورد ارزش كالاهاي محيط‌زيستي ارائه مي‌دهد كه با سطح قيمت واقعي متفاوت است؟ به‌عنوان مثال، آيا تعيين يك قيمت براي يك منبع طبيعي (مثلا آب) حتي با نرخ بسيار پايين، تاثير متفاوتي بر مصرف نسبت به اثر افزايش يكسان همان قيمت (قيمتي كه از پيش وجود داشته) دارد.
يك حالت مشابه نيز مي‌تواند استفاده از طرح كوپن (يا تخفيف) براي كالاهايي باشد كه باعث ايجاد اثرات جانبي مثبت (مثلا دوش‌هاي حمامي كه فشار را كاهش مي‌دهد، لامپ‌هاي فلورسنت فشرده و ديگر استفاده از برچسب‌ اطلاعات) مي‌شود. اين موارد يك روش معمول و كاملا بررسي‌شده از لحاظ علمي هستند كه براي توزيع كالاهاي مرتبط با سلامت مورد استفاده قرار مي‌گيرند، اما چنين ابداعاتي كمتر در سياست‌هاي زيست‌محيطي مورد استفاده قرار گرفته‌ است. آنچه كه در نوشتار بالا به آن اشاره شد تنها برخي از مواردي بود كه در طراحي سياست‌هاي زيست‌محيطي مي‌تواند مورد استفاده قرار گيرد. به‌نظر مي‌رسد با توجه به افزايش نگراني‌ها در زمينه موضوعات زيست‌محيطي و همچنين شكست فاجعه‌بار بسياري از سياست‌هاي مبتني بر مداخلات سخت كه در آن تنها بر جنبه‌هاي صرفا زيرساختي توجه شده يا مبتني بر قوانيني بوده است كه بدون در نظر گرفتن ابعاد رواني و شناختي مردم آن ناحيه تدوين و ابلاغ شده است، اهميت مداخلات نرم محرز باشد. سياست‌هاي نرمي كه در اقتصاد رفتاري مورد استفاده قرار مي‌گيرد، مي‌تواند در ايجاد سرمايه‌هاي اجتماعي همچون اعتماد نيز موثر واقع شود كه اين مساله نيز بر لزوم توجه به دانش رفتاري در ايران بيش از پيش تاكيد دارد.
تعداد بازدید: 55
كليه حقوق اين پرتال متعلق به انجمن صنفي كارفرمايان صنعت سيمان مي باشد.
Powered by DorsaPortal